جدول جو
جدول جو

معنی خالی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خالی کردن
(بِ اَ کَ دَ)
تهی کردن. پرداختن از. تخلیه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) :
زیبا نهاد مجلس و خالی بکرده جای
ساز شراب پیش نهاده رده رده.
شاکری بخاری (از صحاح الفرس).
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی.
مولوی.
کردیم بسی جام لبالب خالی
تا بو که نهیم لب برآن لب حالی.
سعدی (رباعیات).
- تفنگ خالی کردن، گلولۀ تفنگ را رها کردن. مقابل تفنگ پر کردن.
- دل خالی کردن، درد دل گفتن. دل را از غم پرداختن.
- ، ترسانیدن.
- ظرف خالی کردن، ظرف را تهی کردن.
، خلوت کردن: چون خوانها برداشتند و اعیان درگاه پراکندن گرفتند. سلطان خالی کرد و عبدوس را بخواند و دیر بداشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 252). و اگر مهمی بودی یا نبودی بر من خالی کردی و گفتی دوش چه کردی و چه خوردی و چون خفتی. (تاریخ بیهقی). با این دو تن خالی کردند و حالها بازگفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). بخت النصر (بخت نصر) گفت با دانیال من خوابی دیده ام که میخ زدم. دانیال گفت: مجلس خالی کن. (قصص الانبیا ص 184).
خانه خالی کرد شاه و شد برون
تا بپرسد از کنیزک او فسون.
مولوی.
گفت: حال خویش برگوی. گفت: ار ملک فرماید تا خالی کنند، فرمود تا مردمان برفتند. (تاریخ سیستان).
کدخدای خویش ناصرالدین کمال را بخواند و جا خالی کرد و گفت. (تاریخ سلاجقۀ کرمان) ، روان کردن شکم، ترک کردن. گذاشتن، برانداختن. برباد دادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خالی کردن
((کَ دَ))
تهی کردن، خلوت کردن
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
فرهنگ فارسی معین
خالی کردن
تهی کردن، تهی ساختن، تخلیه کردن
متضاد: بارگیری کردن، خلوت کردن، زدن، سرقت کردن، به سرقت بردن، شلیک کردن، بیرون ریختن، خانه تکانی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خالی کردن
لتفريغٍ
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خالی کردن
Empty, Deflate, Void
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خالی کردن
dégonfler, vider
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خالی کردن
kupunguza hewa, kutolea, kutia tupu
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خالی کردن
ہوا نکالنا , خالی کرنا
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
خالی کردن
বাতাস বের করা , খালি করা
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
خالی کردن
바람을 빼다 , 비우다
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
خالی کردن
havasını almak, boşaltmak
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خالی کردن
空気を抜く , 空にする , 空にする
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خالی کردن
לשחרר אוויר , לרוקן
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
خالی کردن
हवा निकालना , खाली करना , खाली करना
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به هندی
خالی کردن
mengempiskan, mengosongkan
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خالی کردن
ปล่อยลม , เท
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
خالی کردن
leeglaten, leegmaken, legen
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
خالی کردن
desinflar, vaciar
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خالی کردن
sgonfiare, svuotare
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خالی کردن
desinflar, esvaziar
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خالی کردن
放气 , 清空
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
خالی کردن
wypuszczać powietrze, opróżniać
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
خالی کردن
випускати повітря , спорожнити , спорожнювати
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خالی کردن
entleeren
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
خالی کردن
сдувать , опустошить , опустошать
تصویری از خالی کردن
تصویر خالی کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
خود را کنار کشیدن خود را جمع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
Hollow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
Dodge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
увернуться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
выемка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
aushöhlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
ausweichen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
ухилятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توخالی کردن
تصویر توخالی کردن
висвердлювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جاخالی کردن
تصویر جاخالی کردن
unikać
دیکشنری فارسی به لهستانی